چهارشنبه 89 فروردین 4 , ساعت 2:10 صبح
زیرورومیکنم تمام باورهایم را ،دلتنگی های دقایقم را,شایدتورابجویم
تورادرمیان این همه ناباوری بجویم
شایدپشت دقایق زندگیم پنهان شده ای بی آنکه بدانم
به عقربه های زندگیم که نگاه میکنم انگارکسی مانع به جلوراندنش می شود
سایه ات رااز روی لحظه های کشدارزندگیم بردار
یابمان, یابرو, یابخواه یا......
بگذارباورکنم هنوزفرصتی برای لبخندزدن مانده است
بگذارباورهایم راباور کنم بی تو و بی حضورتو
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]